تبریز recent comments:

سلام خیلی مرد هنرمندی هستید واقعا بهتون افتخار میکنم

سلام دوستان،من از ارومیه افتادم پادگان ولیعصر،1 آبان هم اعزام میشم،امیدوارم دوستان خوبی پیدا کنم،راستی من سیگاری هستم،میگن اونجا بدجوری گیر میدن به سیگار،راسته؟؟؟کی میاد دوست بشیم؟

سلام باتشکر از مدیریت محترم دبیرستان پورفسور حسابی جناب اقای محمد زاده و اقای امیراد که درباره ی مدرسه زحمت فروان می کشند تشکر می کنم میثم زهرابی

سلام طراحی سایت رایگان می باشد در صورت تبدیل وبلاگتان به سایت به آریا میزبان مراجعه کنیدhttp://aryamizban.com

فک کنم امسال تصمیم مدرسه جدی باشه

اللهم وققنا لما تحب و ترضی

سلام من یاسمن هستم و ب مدت سه سال هستش تو این مدرسه مشغول تحصیلم و امسال سال سوم رشته ی تجربیم امسال مدرسه ب کل تغییر کرده هم در نحوه ی اموزشی هم محیط داخل مدرسه جا داره از تلاشای مدیریت محترم مدرسه سرکار خانم نامدار و همچنین سایر ناظمان و معاون های اموزشی تشکر کنم و خداقوت بگم

بهترین مدرسه فقط سمیه

وادی رحمت داشتم دبنال یک قبری میگشتم یک دفعه عکس آقای همایون را دیدم . اصلا عالمم عوض شد چه قدر مهربان بودند ایشان چقدر زود گذشت آن ایام .. آقای اممن زاده با آن چهره سزه و مهربان بابا تو دیگه کی هستی هر که را که نام بردی منم میشناسم اسمتو بگو بشناسمت آقای آقائی معلم کلاس پنجم من بودند یکبار ایشان با گفتن اینکه پدر من هم در یکسالگی فوت شده اظهار همدردی بمن کردند و منو خیلی امیدوار کردند آقائی بود با عینک چهر گوش و خوش تیپ . از آقای ناصری خاطره خوبی ندارم ایشان نمی دانم چرا با من مشکل داشتند البته اون دوران زندگی من دستخوش بحران بود. آقای احمدی یکبار معلم موقت ما شد خیلی سیگار میکشید ظاهرا بعله ... سه نفر از تاباشی های کلاس را کشید جلوی تخته منهم جوشون بودم کلاس دوم بستان باور کنید کمرش را درآورد با قسمت فلزی کمر (توککا) یک دستمان هم باید زیر دست روئی قرار میگرفت چنان زد که الان هم دردش را بخوبی حس میکنم . ولی قرار نبود کسی گریه کنه اصلا همیجور داشتیم لبخند میزدیم چقدر اون موقع شیطون بودم آقای میرزائی ناظم عزیز و یک ناظم تیپ شاهنشاهی قدذ کوتا که اسمش را یادنیم آورد مسئول کننترل زنگ تفریح بودند با شوی که داخل شیلنگ کرده بودند آنهم با مهارتی وصف ناپذیر بچه ها را هنگام دویدن میزند . بابا عجب دورانی بود ولی بچه ها هم جان سخت بودند اصلا این کتک ها کار ساز بنود . اون موقع جلیل کاراته یک فیلم درست کرده بود که با آپارات آوردن و در مدرسه نمایش داند یکتخم مرغی را میچرخاندن و غول ضعیف و نحیفی که بچه منطش بود هویدار میشد کاهی وقتها ناظمی داشتیم که اسلاید برامون میذاشت و با آن صداری مخصوص و شیرین اسلاید ها را توضیح میداد از تک تک شان بی نهایت متشکرم معلم ها واقعا در زندگی ما بسیار تاثیر دارند عزیزان ما هستند معلمی داشتم کلاس چهارم متاسفانه اخراجش کردند طرفدار کروهکی بود این حرفها ولی انسان بسیار نازنینی بودند اسمشان یادم رفته باید فکر کنم . چه دورانی بود تغذیه ها پنیر های هلندی شیر هائی با نیم سانت کره تی تاپ ایتالیائی محله محله فقیرذ نشین بود بعضی بچه برای بچه شیرخوار خونهشون از مدرسه شیر می بردند بعد انقلاب شد یادته جوان ها از سر در مدرسه و دیوار ریختند و مدرسه را به آشوب کشیدن ... شعار هم این بود برای حفظ شیشه مدرسه تعطیل میشه و این طور شد که ما افتادیم تو پروسه ای که گریزی از آن نبود وشدیم نثل خاکستر نثلی که درس خواتندش درست بود نه سربازیش نه کار ش نه بارش نه جوانی کرد . تمام فشار این انقلاب افتاد روی نثل ما چقدر حیف شدیم چه دورانی با ارزشی را از دست دادیم .همش گریه و زاری و جنگ و خفقان !

خیلی جالبه تمام معلیمن و اشخاص ذکر شده بالا را من می شناسم . آقای بلالی معلم زبان نازنین و احساساتی بودن یادشان گرامی باد . آقای علیزاده معلم توانای ریاضی ایشان موهای منو میگرفت و سرم را بدیوار میکوفت با این حال یکی از بهترین معلمان دوران تحصیلی من بود ایشان را هم اکنون گاه گاهی میبینم و مثل اینکه در ساخت ساز فعالیت میکنند خانم کوهی با نگاه های نافذ یکی از عزیزان آن دوره بودن خانم حقیقی محبوب همه بچه ها بودن آن زمان ایشان زنی جوان و خوش و قد قامت بودن و من عاشق ایشان شده بودم . آقای وحیدی ملعم ورزش که خانه شان در چای کنار انتهای راسته کوچه میباشد و آنجا من ایشان را این اواخر (5 سال پیش ) دیده بودم و احوالپرسی دارم پیر شده خدایا مثل خوابه ولی یک عمر سرزندگی و امید را دارم تعریف میکنم . . آقای مرسلی همان بدو ورود با تند خوئی و تهدید خود را معرفی کردند و جالب بنودند . آقای حسینی را در کوچه های تربیت میدیدم ولی الان دیگه ... جه جهره مهربانی داشت . |آقای رنجبر خدایا شگفت آور است ایشان را مرتب در باغمیشه میبینم .. اصلا انگار نه انگار که عمری رفته همان قیافه همان هیگل همان جوانی دائما ایشان را احترام میگذارم و حالشان را میپرسم ایشان را کماکان فعال میبینم . یکی از تاثیر گذاران زندگی من اشممیباشند اقای باهری فامیل دوستم هستن و در کار فروش برنج هستند گاهی در مراسم ختم و خیابان میبینم . آقای مقدم اسمش برایم اشناست . از دیگر عزیزان آقای رستمی ناظم دوست داشتی و قد بلند اقای الهام مسئول آزمایشگاه و حزب الهی مدرسه آقای دواتگر و بلالی با آن عینک زرد و سبیل های زرد .. چه دورانی بود مدرسه نبود پادگان بود نماز اجباری راهپیمائی اجباری تفتیش وسائل دم درب مدرسه توسط دانش ا|موزان بسیجی و برف ...بازی در حیاط مدرسه بصورت گروهی و وای ... خدایا الان فقط ... چه انرژی داشتیم چه آرزوهائی ... جنگ و بمب باران و بچه هائیکه به جبهه میرفتن .دوست زاده بچه ای که از عراقی ها اولین ساعت ماشین حساب داری که من دیده بودم را غنیمت گرفته بود راست و دروغ میگفت عکس خانواده اش را نشان داد ما هم کشتیمش . اقبال خارزی نابغه کلاس معل همیشه بیست محمدی نابغه دوم کلاس ابازری همیشه در جنب و جوش اشرف قولقاسم الان کیف فروشی داره خدایا پیر شدم چرا اسم بچه یادم نمیاد . ..

سلام

من اکنون از آن مدرسه رفته ام ولی در کلاس چهارم (آخرین سالم در این جا) بد ترین سالم بود معلم ما آقای عظیمی در سال تحصیلی 91-92 فوش هایی به ما میداد که قابل گفتن نیست به نظر من باید او را از مدرسه بیندازن بیرون.

ضمن عرض سلام وخسته نباشید حضور جناب آقای رضوانی عرض میکنم حاج آقا ما هنوز در شرکت آب غیر بهداشتی مصرف میکنیم لطفا رسیدگی کنید ودرصورت امکان خودتان یک روز از این آب میل بفرمایید

وای دلم تنگ شددددد من خیلی خاطره دارم از این مدرسه

عه ؟؟ سلام

واقعا افتخاری هستش برای شهر عزیزمان تبریز ... از مسولین این مجموعه متشکرم که جای مطمئنی برای دانشجویان درست کردند برای تحصیل و تدریس ... از اساتید تونم ممنونم

برج سازان غلط کرده

سلام بهزاد جان از بوکان. دمت گرم دادا ایشالله همونطوری که تو میگی باشه

شمارم اینه 09187909196دوس دارم با هم دوست شیم قبل رفتن